امسال هم همانند سالهای قبل در گرماگرم تابستان، زمان برگزاری نمایشگاه غذایی کشور (آگروفود) در تهران رسید و همچون سالهای قبل به عنوان مشاور فروش و بازاریابی برندهای غذایی عازم نمایشگاه شدیم؛ جدای بحثهای تخصصی و بازاریابی که جای بررسی و تحلیل فراوان دارد، نکاتی در برگزاری و شرایط نمایشگاه برای چندمین سال توجهام را جلب کرد که گفتم چند کلامی را در باب آن بنویسم:
طبق معمول هر سال نمایشگاه آگروفود در گرمترین روزهای سال برگزار میشود که این امر شاید شرکت و فعالیت در این نمایشگاه را به نسبت نمایشگاههای دیگر سال سختتر میکند به خصوص که امسال گرمای هوا طاقتفرساتر از سالهای قبل بود ، سیستمهای تهویهی سالنها بازماندهی سنوات دور است و در میانهی روز و گرمترین ساعات وقتی ازدحام جمعیت سالنها را فرا میگیرد به جای خنک کنندگی به دم کردگی منجر میشود، هوا شرجی و گرم میشود و نفس به سختی بالا و پایین میرود. عملا مذاکره و گپ و گفت در دمای بالای ۴۰ درجه و رطوبت بالا ، بیشتر شبیه تزکیه نفس است تا بیزینس!
از گرما و شرایط سالنها که فاصله بگیریم خود محل نمایشگاه هم داستان سالهای دور نمایشگاه بینالمللی است که شما را دچار ترافیک وحشتناک خیابانهای اطراف و سختی فراوان در ورود و خروج به پارکینگها میکند. امری که بارها با بحث جابجایی محل نمایشگاه بینالمللی طرح شده منتهی نبود زیرساختهای مناسب در نقطهی دیگری از شهر و دعواها و منافع سیاسی ؛ آن را فقط در حد شعار نگه داشته است. در نمایشگاه غذایی آگروفود که عملا محل تجمع و گردهمایی بزرگترین تولیدکنندگان غذایی کشور است آنچه که کمتر به چشم میخورد مخاطبان خاص این نمایشگاهاند ؛ فعالان صنعت غذایی و فعالان اقتصادی ، متخصصان واردات و صادرات و شرکتهای پخش و . . . ، عمدهی مخاطبان نمایشگاه را دوگروه تشکیل میدهند:
اولا : بازاریابان شرکتهای تبلیغاتی و آنها که به شرکتکنندگان به عنوان یک فرصت کاری نگاه میکنند. از ثبت شرکت و آرم تجاری گرفته تا استودیو عکس و فیلم، مجله و بروشور تا فروشندهی کارتن برای اسباب کشی!
آنقدر مراجعهی این مجموعهها زیاد است که بدون اغراق میتوان آگروفود را میعادگاه فرصتهای شغلی برای شرکتها و مجموعههای مرتبط با آن دانست. تولیدکنندهای که در شرایط اقتصادی امروز با صرف هزینهی قابل توجه به آگروفود آمده تا بازاری برای فروش محصولش و نمایندهای برای فروش بیابد ، تمام روزش را باید صرف سر و کله زدن با بازاریابانی کند که اصرار دارند فیلم بسازند یا عکس بگیرند یا فلان ماده اولیه را بفروشند یا فلان تبلیغ را انجام دهند یا فلان کار قانونی را برای تان صاف کنند و خلاصه آمدهاند تا از این گوشت پوست کندهی آماده در نمایشگاه ، لقمه ای بکنند و نوش جان کنند.
دوما : گدایان! وضعیت اقتصادی امروز جامعه و نام نمایشگاه غذایی و حضور برندهای غذایی و گهگاه دادن یک لیوان ۳۰ میلیلیتری شربت یا یک قاشق مربا یا یک عدد شکلات این تصور را ایجاد نموده که نمایشگاه بینالمللی غذایی جایی برای جمع کردن مایحتاج یکماه سبد خانوار است!
ورودی ۲۰۰۰ تومانی نمایشگاه هم به این امر کمک دوچندان میکند تا از سراسر تهران بیخانمانها و گدایان با هجوم به نمایشگاه ، وقت تولیدکنندگان را با لابه و التماس برای گرفتن یک قوطی کنسرو یا یک شکلات یا یک بطری نوشابه و آبمعدنی یا یک عدد بستنی تلف کنند. امری که اگرچه بسیار ناراحتکننده و سوال برانگیز است و در جای خود جای رسیدگی و حرف فراوان دارد ، منتهی تفهیم این امر که نمایشگاه غذایی بازارچهی خیریه نیست و هدف شرکتها از شرکت کردن در این نمایشگاه کمک به مستمندان نیست امری است که عملا فراموش شده و همین تجمع های افراد باعث میشود که در بسیاری موارد فرصت مذاکرات یا مراجعهی مشتریان واقعی برندها میسر نباشد و غرفهداران نیز با بیحوصلگی با هر مراجعی به چشم مستمند نگاه کنند و فرصتهای واقعی را نشناسند.
همین شرایط برگزاری و مراجعه کنندگان در کنار دهها مشکل دیگر همچون استفاده از دستشویی های کثیف و غیر قابل استفاده ، عدم وجود حمل و نقل داخلی مناسب در فضای گسترده ی نمایشگاه ، عدم وجود غذاهای مناسب و باکیفیت در مجموعه نمایشگاه و یا حضور غرفههایی با عنوان کشورهای خارجی که حاضران در این غرفهها حتی محل این کشورها را در نقشه نمیدانند ! عملا حضور در نمایشگاه را سمبلیک و نمادین و به جلسهی چشم و همچشمی تبدیل کرده تا شرکتها با غرفهسازیهای پرطمطراق و لاکچری بودن ( البته فقط در ظاهر! ) بخواهند جلوی رقبایشان زخمهای کار و ناکامیهای بازارشان را فراموش کنند و با غرفهداران مدل گونه و لباسهای بدننما و حریر و موهای رنگارنگ آرایشگاه رفته عملا فرصت بزرگترین گردهمایی بیزینسی سال را به فرصت یک مهمانی دورهمی آن هم با طعم گرما و کمبودها تبدیل کنند.
و همچنان حسرت آنچه که باید باشد ولی نیست . . . .
مجتبی طالبی



