نوشته ها
Notes
چه حرفه‌ای برای کدام کارآفرین!؟

این هفته مصادف با هفته کارآفرینی و آموزش‌های فنی و حرفه‌ای است، مناسبتی که شاید به برگزاری چند جلسه و نشست در سازمان‌های فنی و حرفه‌ای و حضور فلان معاون وزیر در فلان مراسم خلاصه گردد منتهی با اشراف به اهمیت این مناسبت فرصت را غنیمت یافتم تا در یادداشتی کوتاه به اهمیت و چالش‌های آموزش‌های فنی و حرفه‌ای و ارتباط آن با کارآفرینان بپردازم و ببینیم آیا در میان مشکلات فراوان این روزهای کسب و کار کشور، آموزش‌های فنی و حرفه‌ای و ارتباط آن با کارآفرینی می‌تواند اثر بخش باشد یا نه؟!

اگر امروز میکروفنی برای مصاحبه در دست بگیرید و در میان نسل نوجوان در آستانه ورود به دانشگاه چرخی بزنید تقریباً اکثر قریب به اتفاق ایشان، ورود به دانشگاه و طی مدارج علمی را نسخه‌ای شفابخش برای آینده خود نمی‌بینند؛ آن‌‎ها ورود به بازار کار و کسب مهارت را نسخه‌ای به مراتب کارآمدتر یافته‌اند؛ که البته در چرایی این دیدگاه هم ابهام چندانی وجود ندارد، وقتی نرخ بیکاری در کشور، عدم رتبه‌بندی مشاغل و سرگردانی فارغ التحصیلان سطوح بالای علمی را می‌بینیم، وقتی برای استخدام جایگاه منشی با حداقل حقوق اداره‌ کار در شرکت ما در ماه گذشته از میان رزومه‌های دریافتی 6 نفر فارغ التحصیل دکترا دیده می‌شود بدیهی‌‌ست که گذراندن سال‌های طولانی عمر پشت میز و صندلی‌های دانشگاه ضامن موفقیت‌های آتی شغلی نخواهد بود؛ البته این دیدگاه طی سال‌های دورتر در کشورهای پیشرفته هم به همین نحو اتفاق افتاده و امروزه ما با استقبال بسیار گسترده‌تری از مدارس کسب ‌وکار (school Business) نسبت به دانشگاه‌ها مواجه هستیم، مکان‌هایی که تدریس مهارت‌های کاربردی را در کنار دانش فرد، سرلوحه پرورش نیروهای انسانی قرارداده‌اند، رسالتی که به ده‌ها دلیل همچنان در کشور ما متولی مشخصی ندارد و از ساز و کار محیطی درستی برخوردار نیست؛ سازمان‌های فنی و حرفه‌ای به عنوان متولی مهارت‌آموزی امروزه جایگاه ارزشی بسیار بالاتری یافته‌اند و وقتی اسم محصل فنی و حرفه‌ای می‌آید دیگر همچون دو سه دهه‌ی قبل یادآور قلدر کلاس و لات مدرسه که به خاطر درس نخواندن اخراج شده بودند و یا محصلانی که توان و کشش تحصیل در دبیرستان را نداشتند تداعی نمی‌کند. گسترش و توسعه‌ی حیطه‌های مهارت‌ها هم بسیار چشم‌گیر گشته است؛ هفته‌ قبل عضو هیئت علمی و استاد دانشگاه شاخص یکی از دانشگاه‌های استان برایم از علاقه و جهت یافتن دخترش به رشته‌ی میکسولوژی و آموزش دیدن ایشان در فنی وحرفه‌ای سخن می‌گفت و شاکی بود از نبود رشته دانشگاهی و مدارس عالیه‌ کسب و کار در این رشته! مطلبی که اگر در خانواده فرهیخته و تحصیل‌‌کرده ما در زمان تحصیلمان مطرح می‌کردیم و می‌خواستیم شب را در کوچه نخوابیم باید به اندازه حضرت آدم از مصرف میوه ممنوعه توبه می‌کردیم و به غلط کردن می‌افتادیم!

اما سؤال اینجاست که آیا حرفه‌آموزی به سبک ماساژ و میکسولوژی و مژه‌کاری و … پایان راه و کلید موفقیت شغلی آینده است؟ قطعاً جواب خیر است؛ مشکلاتی جدید در عدم توجه به زیرساخت‌های لازم و اصلاح تفکر شغلی در کشور وجود دارد که مانع موفقیت در حیطه حرفه‌آموزی گشته است

  • جنس کارآفرینی: یکی از چالش‌های بزرگ در جذب و توسعه کاربردی حرفه‌های کاری، عدم وجود کارآفرینان واقعاً کارآفرین است! وقتی نرخ بهره بانکی چندین برابر سوددهی واقعی کسب و کار باشد، وقتی دریافت تسهیلات بزرگ با سودهای پایین پوشش کارآفرینی می‌خواهد و وقتی حرف کارآفرین بدون توجه به شاخص‌های شخصیتی وکارآفرینی یک ارزش اجتماعی مطلوب تلقی می‌شود؛ سرمایه‌دارهایی از هر جنس به سمت عنوان کارآفرینی می‌آیند. مملکت پر می‌شود از سرمایه‌دارانی در ظاهر کارآفرین که به جای توجه به شاخص‌های رشد نیروهای انسانی برای موفقیت در کسب و کار، به پر کردن جیبشان با این عنوان و استفاده از رانت اجتماعی و سیاسی آن هستند.
  • کار نیازمند حرفه یا حرفه‌آموزی برای کار: یکی از آفات این سال‌های کارآفرینان تشکیل دانشگاه‌ها یا همان مدارس کسب و کار برای مهارت‌آموزی حرفه‌های مدنظر آن صنعت بوده است که طبیعتاً با جذابیت استخدام پس از اتمام تحصیل، متقاضیان خود را داشته است. امری با وجهه و کلاس علمی برای کارآفرین که از مجتمع بزرگ تجاری شهر تا برندهای بزرگ لوازم خانگی و مجموعه‌های تولیدی غذایی شاهدش بودیم. اما نکته فراموش شده، در اصالت و لزوم آموزش آن حرفه‌ها بوده است. امری که پس از اتمام ژست‌های کارآفرینان با این داستان و احیاناً با تغییر پلن کاری او، به دلایل اقتصادی شخصی؛ حرفه‌آموزانی می‌مانند بیکار و بی‌هدف.
  • جو اجتماعی یا خواست اجتماعی: آنچه که در حرفه‌آموزی و تدوین برنامه آموزشی آن باید مدنظر قرارگیرد مطالعات وسیع برای درک واقعی نیاز به آن حرفه است نه موج‌سواری سازمان‌های آموزش‌دهنده برای درآمدزایی با ایجاد ژست تعداد فراگیران! در سال‌های اخیر اکثراً حرفه‌آموزی زیر ایجاد جو اجتماعی شکل گرفته است، حرفه‌آموزی در ماساژ در ناخن‌کاری و مژه‌کاری و در کراتین مو و … بخشی از عمر هر محصل را می‌گیرد و پس از چند سال با فروکش کردن عطش جامعه و تغییر ارزش‌های موقتی، حرفه‌آموز می‌ماند و دوباره بیکاری و بی‌انگیزگی و سرشکستگی.

قطعاً موانع و چالش‌ها و فرصت‌های مورد بحث در آموزش حرفه‌ها و ارتباط آن با کارآفرینی مطلبی بسیار مفصل‌تر از این مجال است. بی‌شک حرفه‌آموزی و نقش سازمان‌هایی همانند فنی و حرفه‌ای در رشد نیروی انسانی و توجه به خواست و علایق حرفه‌آموزان امری مبارک و موجب کمک به بنگاه‌های اقتصادی و کارآفرینان می‌شود؛ منتهی اگر این هدف زیر پرچم کارآفرینان متعهد و عاشق کارآفرینی انجام نشود و اگر برنامه‌های سیاسی و اقتصادی دولت هر روز توجیه کسب و کارها را در کشور تضعیف کند، بی شک در آینده نزدیک با نسلی صاحب و مسلط بر حرفه‌ها طرف هستیم که وجه تشابه‌شان با نسل قبلی که نسلی مسلط بر دانش و مدارک بودند؛ بیکاری و سرشکستگی اجتماعی است.